جانشین بالحق پیامبر
جانشین بالحق پیامبر


در كتاب كشف الغمه از حضرت سيدالشهداء عليه السلام مروي است كه فرمود : چون جدم رسول خدا صلي الله عليه و آله از دنيا رحلت فرمود ، پدرم اميرالمو منين علي عليه السلام آواز داد و ندا كرد كه هر كس نزد پيغمبر امانتي يا وعده اي يا ديني بوده باشد بيايد از من بگيرد ، پس هر كس كه طلبكار بود يا وعده اي از حضرت رسول صلي الله عليه و آله داشت مي آمد و پدرم دست به زير مصلاي خود برده به قدر طلب و وعده هر شخصي ميداد .
اين خبر به مرو رسيد رفت و به ابوبكر گفت : اگر تو ضامن وعده ها و ديون رسول خدا صلي الله عليه و آله شوي چنانكه علي بن ابيطالب عليه السلام پس از زير سجاده خود مي يابي ، آنچه علي مي يابد . پس ابوبكر نيز ندا در داد و اين خبر را به حضرت علي عليه السلام عرض كردند ، حضرت فرمود : زود باش كه پشيمان مي شود روز ديگر ابوبكر با اصحاب خود نشسته بود كه اعرابي آمد و گفت وصي رسول خدا صلي الله عليه و آله كيست ؟
ابوبكر را نشان دادند اعرابي رو به ابوبكر كرده گفت : حضرت رسول صلي الله عليه و آله باري من هشتاد ناقه سرخ موي و سياه چشم و بلند كوهان وعده كرده است ، اكنون چون تو در جاي آن حضرت نشسته اي از تو مطالبه مي كنم ، ابوبكر رو به عمر كرد و گفت اكنون علاج ادعاي اعرابي را بكن ، عمر گفت : شاهد بخواه كه وعده حضرت رسول صلي الله عليه و آله را اثبات كند ، ابوبكر شاهد خواست اعرابي گفت : آيا لياقت داشت كه شخصي مثل من از شخصي مانند آن بزرگوار شاهد و گواه گرفته باشم ؟ به احتمال آن كه العياذ بالله آن بزرگوار انكار وعده خود خواهد كرد ، پس به من معلوم شد كه تو وصي و جانشين آن حضرت نيستي .
سلمان كه در آن جا حاضر بود برخاسته و گفت : اي اعرابي بيا تا تو را نزد وصي و خليفه بر حق پيغمبر صلي الله عليه و آله ببرم پس سلمان اعرابي را به خدمت اميرالمو منين عليه السلام آورد ، اعرابي متوجه آن جناب شد عرض كرده اي شخص بزرگوار تو خليفه بر حق حضرت رسول ، حضرت امير عليه السلام هستي ؟ فرمود : بلي ! چه مطلب داري عرض كرد : هشتاد ناقه سرخ موي و سياه چشم و بلند كوهان از تو ميخواهم كه وعده رسول خداست كه به من داده است حضرت فرمود كه : آيا تو و تمام اهل خته تو همگي اسلام آورده ايد؟ اعرابي چون اين كلام را از آن حضرت شنيد دويد و دست مبارك آن حضرت را بوسيد و گفت شهادت ميدهم كه تو وصي حضرت رسول صلي الله عليه و آله هستي ، زيرا حضرت رسول صلي الله عليه و آله اين هشتاد ناقه را به شرط اسلام آوردن من و اهل خانه من به من وعده فرموده بود . الحال الحمدلله همه ما اسلام آورده ايم پس اميرالمو منين علي عليه السلام به امام حسن عليه السلام فرمود كه : با سلمان و اين اعرابي به فلان وادي برو و ندا كن كه يا صالح چمن جواب دهد بگو كه اميرالمو منين عليه السلام به تو سلام مي رساند ، و مي گويد : آن هشتاد ناقه حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله را كه براي اين اعرابي مقرر فرموده بود حاضر كن .
پس چون ايشان به آن وادي آمدند و امام حسن عليه السلام ندا كرد جواب آمد كه لبيك يا بن رسول الله پس امام حسن عليه السلام اداي رسالت نمود جواب آمد سمعا و طاعتا زماني نگذشت كه زمين منشق شد و زمام ناقه اي بيرون آمد امام حسن عليه السلام آن را گرفته به دست اعرابي داد ، و فرمود : بكش ، اعربي زمام را كشيد و هشتاد ناقه به همان صفتها كه مي خواست بيرون آمد . اعرابي به آواز بلند گفت : (( من مثلك يا اميرالمو منين من مثلك يا اميرالمو منين )) پس به آن حضرت ثناي بسيار گفته روانه منزل خود گرديد در حاليكه شاد و مسرور بود.

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







:: موضوعات مرتبط: داستان های 14 معصوم، ، ،
:: برچسب‌ها: جانشین, بالحق, پیامبر,
نویسنده : محسن امامی
تاریخ : جمعه 20 شهريور 1394
زمان : 1:14


.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.